نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

متن «حکایت: عمرِ گرانمایه» و معنی متن:

حکایت

عمرِ گرانمایه

 

  • نوع نثر: نثر مُسَجَّع
  • نویسنده: سعدی شیرازی
  • کتاب: گلستان

 

دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.

دو برادر بودند که یکی برای پادشاه کار می کرد و در خدمت او بود و یکی دیگر با نیروی خودش کار می کرد و زندگی اش را می گذراند.

واژه

معنی واژه

سلطان

پادشاه

نان

وسیله ی گذراندن زندگی، غذا

نکات دستوری و آرایه ادبی:

فعل «بودند» بعد از عبارت «دو برادر» حذف شده است (دو برادر بودند)

«کردی» و «خوردی» ß   ساخت قدیمی دارند و امروزی آن ها، به ترتیب «می کرد» و «می خورد» است که زمان گذشته دارند

زور بازو ß   کنایه از کار و تلاش خود

نان ß   مجاز از رزق و روزی

نان خوردن ß   کنایه از امرار معاش و کسب درآمد

 

باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن بِرَهی؟

خلاصه، برادر ثروتمند به برادر فقیر گفت که: چرا تو خدمت و چاکری پادشاه را انجام نمی دهی تا از رنج و سختی کار کردن رها شوی؟

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

توانگر

ثروتمند

مشقّت

سختی، رنج

بِرَهی

رها شوی، آسوده شوی

باری

خلاصه، به هر حال، یک بار

نکات دستوری و آرایه ادبی:

«را» در «درویش را» (به درویش) ß   حرف اضافه به معنای «به» و دررویش متمم است

 

گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفته اند: نان خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.

گفت چرا تو کار و تلاش نمی کنی تا از خواری و پستیِ خدمت کردن به پادشاه نجات یابی؟ زیرا انسان های خردمند گفته اند: از دست رنج خود خوردن و زندگی کردن و روزی به دست آوردن بهتر است از در خدمت پادشاه بودن و چاکری و فرمانبُرداری او کردن.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مذّلت

خواری، خفّت، پستی

کمر زرّین

کمربند طلایی

بِه

بهتر

نکات دستوری و آرایه ادبی:

مشقت و مذلت ß   سجع

نشستن و ایستادن ß   تضاد

نان خود خوردن ß   کنایه از «با تلاش و دسترنج خود کسب درآمد کردن»

کمربند بستن ß   کنایه از آماده به خدمت بودن

زرّین ß   کنایه از لباس های گران قیمت

مفهوم:

تأکید دارد به خود متّکی بودن و قناعت.

 

به دست آهنِ تَفته کردن خمیر                                     بِه از دست بر سینه، پیش امیر

آهن داغ را نرم کردن و رنج و سختی آن را تحمّل کردن بهتر از تعظیم کردن در مقابل پادشاهان است.

واژه

معنی واژه

تفته

گداخته، ذوب شده، داغ

امیر

فرمانروا

نکات دستوری و آرایه ادبی:

خمیر و امیر ß   قافیه

آهن تفته ß   ترکیب وصفی

دست بر سینه داشتن ß   کنایه از خدمت کردن و تعظیم نمودن

 

عمر گرانمایه در این صرف شد                                       تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا

عمر با ارزشِ من به خاطر فکر کردن به اینکه تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم، هدر رفت.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گران مایه

گران بها

صرف شد

سپری شد، هدر رفت

صیف

تابستان

شتا

زمستان

نکات دستوری و آرایه ادبی:

شِتا ß   قافیه برای مصراع دوم بیت بعدی

صیف (تابستان) و شتا (زمستان) ß   تضاد

 

ای شکم خیره، به نانی بساز                                          تا نکنی پُشت به خدمت، دو تا

ای شکم بی شرم و گستاخ به لقمه نانی قناعت کن تا اینکه مجبور نباشی در برابر دیگران تعظیم و خدمت کنی.

نکات دستوری و آرایه ادبی:

دو تا ß   قافیه برای مصراع اول بیت قبلی

ای شکم ß   تشخیص (جان بخشی)

شکمِ خیره ß   استعاره از افراد حریص

پشت دو تا کردن ß   کنایه از تعظیم کردن و خود را حقیر و کوچک شمردن

 

پیام:

سعدی در این حکایت به انسان ها سفارش می کند که: سعی و تلاش بکنند و به خود متّکی باشند و در زندگی، استقلال داشته باشند؛ زیرا نیاز به دیگران سببِ پستی و خواری میشود. انسان می تواند با استقلال و تلاش در زندگی خود به ارزش و اعتبار برسد.


سایر مباحث این فصل